رادیوآماتوری هم مثل بسیاری از علوم و فنون و رشته های تفریحی، ادبیات و اصطلاحات خاص خودش رو داره. کلمات و اصطلاحاتی مثل ham، rig و DX، کد های سه حرفی که با Q شروع میشن (مثل QRP، QSL …) ، مثال هایی از این اصطلاحات هستن.
این مقاله در مورد آشنایی با کلیات و اصطلاحات مربوط به کار با رادیوآماتورهای دور (distant) هست که اصطلاحا بهش DX گفته میشه و مطالب مهم رو به صورت نکته وار در مقاله ارائه می کنم.
ابتدا مروری داشته باشیم به اختصارات استفاده شده در این زمینه:
DX: تماس رادیویی با افرادی که از نظر جغرافیایی از ما دور هستن (DX یک اسمه و فعلش DXing هست)
DXer: کسی که با یک ایستگاه دور ارتباط برقرار می کنه.
نکته ۱: DX میتونه شنیدن و تلاش برای دریافت ایستگاه های دوردست هم باشه و همچنین محدود به محدوده فرکانس HF نیست، اما در این مقاله ما صرفا در مورد تماس های رادیویی دو طرفه در محدوده HF به منظور تماس با نقاط و کشورهای دوردست صحبت می کنیم.
نکته ۲: حرف D در DX مخفف distant هست. بنابراین صحبت کردن یک ایرانی با یک فرد عمانی یا روسی بر روی رادیو، جزو DX محسوب نمیشه و با توجه به موقعیت کشورمون، صحبت با کشورهای قاره آمریکای شمالی و جنوبی و همچنین جنوب شرقی آسیا (مثل ژاپن) و استرالیا و نیوزیلند جزو تماس های DX برای ما محسوب میشه.
نکته ۳: DX لزوما صحبت نیست و میتونه بر روی دیگر مدها (مثل مورس) هم صورت بگیره. اتفاقا مورس (CW) به خاطر حداکثر استفاده از توان خروجی فرستنده و همچنین فرکانس، یکی از بهترین مدولاسیون ها برای ارتباط با ایستگاه های خیلی دوره.
DXpedition: سفر چندین رادیوآماتور به یک نقطه جغرافیایی و تماس برقرار کردن از اونجا (معمولا نقاط دوردست یا جاهایی که فعالیت رادیوآماتوری در اون ها برگزار نمیشه، کاندیداهای خوبی برای این کار هستن. مثل کشورهای فقیر و کم جمعیت، جزایر مختلف، مکان های بسیار دور در دل طبیعت و …)
pileup یا تجمع: وقتی یک ایستگاه رادیویی شروع به CQ زدن می کنه، ممکنه تعداد زیادی رادیوآماتور بخوان با اون فرد صحبت کنن و تماسشون ثبت بشه (به خصوص کشور ایران به خاطر این که فعالیت رادیوآماتوری کمی داره و افراد فعالش کمتر از ۱۰ نفر هستن). به این وضعیت که در واقع تجمع تعداد زیادی رادیوآماتور برای صحبت با فردی هست که CQ زده، pileup گفته میشه و یکی از مهارت های یک رادیوآماتور خوب
و در واقع یکی از ویژگی های متمایزکننده یک رادیوآماتور خوب از یک رادیوآماتور معمولی، توانایی اون در مدیریت این وضعیت هست تا بتونه به خوبی و به نوبت جواب همه رو داده و از جروبحث یا اشغال بیخودی فرکانس و ایجاد همهمه جلوگیری کنه.
در واقع بقیه این مقاله به مساله مدیریت pileup و یک تماس خوب DX می پردازه.
یک DX و یک pileup خوب و منظم، نشان دهنده مهارت اپراتور برگزار کننده DXpedition هست که مهم ترین ویژگی، مسئول بودن و توان مدیریت هست. یادتون باشه وقتی CQ می زنید، این شما هستید که قوانین رو تعیین می کنید و باید جدی ولی مودبانه این مساله رو مدیریت کنید (به عنوان مثال ممکنه موقتا فقط با یک قاره خاص یا یک کشور خاص بخواید تماس داشته باشید و از دیگر اپراتورا بخواید که تا یک زمان مشخص شده، تماس نگیرن تا شما با اون کشور مدنظر قادر به تماس باشید. نمونه بارز این مساله، ایجاد نویز و مزاحمت و شلوغ کاری توسط اپراتورهای اروپایی هست که مانع از صحبت آسیایی ها با آمریکا میشن و اپراتورهای کشورهای ایتالیا، روسیه و اوکراین سهم مهمی در این بی نظمی دارن.)
مهارت بعدی یک اپراتور DXer خوب، زبان انگلیسی هست. البته این مساله رو مدنظر داشته باشید که بسیاری از اروپایی ها، ضعف زبان انگلیسی دارن و هیچ وقت پیش فرض ذهنی رو بر این اساس قرار ندید که تمامی رادیوآماتورها مسلط به زبان انگلیسی هستن. البته ضعف زبان انگلیسی در اپراتورهای دیگر کشورها مثل ژاپن هم وجود داره اما فرهنگ مردم این کشور مانع از ایجاد بی نظمی توسط اون ها میشه
نکته بعدی اینه که حتما در بازه های مختلف زمانی، مجددا کال ساین خودتون رو اعلام کنید تا کسانی که جدید هستن، نیازی به پرسیدنش نداشته باشن (صحبت کردن با افراد در pileup و زمانی که همه منتظر هستن، متفاوت تر از صحبت در یک تماس عادیه و حتما باید با حداکثر اختصار و صرفا رد و بدل کردن سیگنال ریپورت انجام بشه تا تعداد زیادی تماس رو بشه ثبت کرد و همچنین افراد زیادی بی جهت در صف نمونن)
برای افزایش احتمال تماس با کشورهای مختلف، تمامی باندهای مجاز رو تست کنید. باندی که در ایران بیشترین استفاده رو داره، ۲۰ متره، اما از سه باند مجاز دیگر غافل نشید (به خصوص ۴۰ متر که کمترین استفاده رو در ایران داره اما در کشورهای دیگر به خصوص آمریکا محبوب هست)
دقت کنید که در pileup ها برخی از افراد با قدرت ارسال زیاد (در حد کیلووات) بدون رعایت نوبت و صف، میخوان با شما صحبت کنن (که روس ها و ایتالیایی ها نمونه بارزشون هستن). در صورت امکان جوابشون رو ندید و ازشون بخواید منتظر بمونن. اما اگر دیدید طرف مقابل همچنان به رفتارش ادامه میده، سریع باهاش صحبت کنید تا مزاحمتش تموم شده و بتونید به صحبت با بقیه ادامه بدید.
زمان هایی که نیاز دارید صحبت یک نفر رو بشنوید، حتما با متانت و ادب، کال ساین اون رو اسم برده و از بقیه بخواید ساکت باشن تا بتونید تماس موفقی داشته باشید.
دقت کنید که برخی از اپراتورهای اروپایی ممکنه مزاحمت ایجاد کنن (مثلا با سوت زدن با توان زیاد بر روی فرکانس شما). در صورت به وجود اومدن و ادامه داشتن این نویزها (که DQRM یا نویز عمدی نامیده میشن)، میتونید فرکانس رو عوض کنید، اما قبلش باید حتما این مساله رو اعلام کنید تا بقیه هم بدونن و به فرکانس جدید بیان.
نکته بسیار مهمی که رادیوآماتورهای ایرانی رعایت نمی کنن و در یک DXpedition الزامیه، کار کردن در حالت split هست.
تمامی ترنسیور های مدرن (تولید شده از ۲۰ سال قبل تا الان) دارای این ویژگی هستن که اغلب هم یک دکمه به نام Split روی دستگاه دارن. split mode operation در واقع به حالتی گفته میشه که فرکانس ارسال و دریافت یکسان نیستن.
مثال: شما بر روی 14.200 مگاهرتز ارسال کرده و جواب ها رو بر روی 14.205 دریافت می کنید.
مزیت این حالت در این هست که تنها کسی که روی فرکانس ارسال (14.200 در مثال فوق) صحبت می کنه، شما هستید و بقیه برای صحبت با شما باید دستگاهشون رو طوری تنظیم کنن که بر روی فرکانس دریافت شما (14.205 در مثال فوق) ارسال داشته باشن و بالعکس. معمولا در حالت SSB، این فاصله رو بین ۵ تا ۱۵ کیلوهرتز انتخاب می کنن. ضمنا نحوه CQ گفتن هم متفاوت خواهد بود. مثال:
CQ CQ CQ EP2C 5 Up
یعنی من روی این فرکانس فعلی (هرچه که هست) در حال CQ زدن هستم اما روی ۵ کیلوهرتز بالاتر دریافت می کنم.
حتما در split mode، در فواصل کوتاه تر زمانی، کال ساین خودتون رو اعلام کنید تا بقیه متوجه بشن که باید ۵ کیلوهرتز بالاتر جواب شما رو بدن (اگر هم متوجه شدید کسی روی فرکانس ارسال شما داره جواب میده، به هیچ وجه بهش جواب ندید)
بعضی وقتا میشه به منظور سهولت، قاره ها رو از هم جدا کرد. یعنی اعلام کنید که ۱ ساعت فقط با اروپا صحبت خواهید کرد و بعدش فقط با آمریکا و غیره. مزیت این روش، عادلانه بودن تماس ها و رسیدن نوبت به همه است.
حتما اگر قراره به صورت موقتی تماس ها رو قطع کنید و مثلا یک ربع بعد برگردید (برای استراحت، نوشیدن چای و …) این مساله رو اعلام کنید تا بقیه بدونن. یهویی غیب نشید. اگرم قراره کلا تماس رو در اون روز قطع کنید و دیگه برنگردید، باز هم اعلام کنید.
من این مقاله رو برای رادیوآماتورهایی نوشتم که تجربه صحبت رادیویی دوطرفه رو دارن. اگر یک تازه کار هستید، توصیه می کنم قبل از CQ زدن، مدت ها فقط روی باندهای مختلف گوش بدید تا یاد بگیرید آدمای حرفه ای تر چطور این کار رو انجام میدن.
خیلی مهم: رفتار مسئولانه و محترمانه در یک تماس رادیویی بسیار مهمه. این مساله در کل فرایند رادیوآماتوری (برقراری تماس، جواب دادن به بقیه، رد و بدل کردن کارت پستال و …) خودش رو نشون میده. یکی از مثال ها، یک رادیوآماتور ایرانی بود که درخواست مبلغی بیش از حد لازم جهت ارسال کارت پستال می کرد و با این وجود هم جواب نامه بسیاری از افراد رو نمی داد که باعث ایجاد نارضایتی در رادیوآماتورهای خارجی شده بود که این مساله رو در سایت ها و فروم های مختلف اعلام کرده بودن. مسائل این چنینی به پای کل رادیوآماتور های کشور نوشته میشه! (همونطور که روس ها و اوکراینی ها و ایتالیایی ها به خاطر رفتار بد عده قلیلی از اپراتورهاشون بدنام شدن)
پی نوشت:
نکته ای که به صورت غیرمستقیم به همین مقاله هم مربوطه، CQ زدن برای مسابقاته. وقتی شما در یک مسابقه CQ می زنید و دیگران باید با شما تماس بگیرن، حداقل ده دقیقه روی یک فرکانس خاص CQ بزنید تا به مرور pileup بشه. مسابقه اخیر در ایران (اولین مسابقه رادیوآماتوری که در دهه فجر سال ۹۴ برگزار شد) این نکته رو نشون داد که به غیر از چند نفر، بقیه رادیوآماتورا درک درستی از نحوه شرکت در مسابقه ندارن و به جای این که بر روی یک فرکانس ثابت CQ زده و منتظر جمع شدن دیگران باشن، از فرکانسی به فرکانس دیگر پریدن! از نشانه های یک CQ موفق، حجم زیادی تماس بر روی یک فرکانس ثابت هست، نه تعدادی تماس پراکنده روی فرکانس های مختلف)